روایت یک جلسه صمیمی؛
توی صف منتهی به کوچه کشوردوست، یک نگاه کافی بود تا طلبههای خارجی را کنار طلبههای ایرانی ببینی. بعضی از آفریقا، بعضی فیلیپین، بعضی هم از لبنان و عراق و افغانستان. از دختر ریز نقش مقابلم پرسیدم: «اهل کجایین؟» خندید و گفت: «ماداگاسکار»باورش سخت بود. آنقدر سخت که چند لحظه بعد، زنگ زدم جامعه الزهرا و پرسیدم: «ماجرای دیدار جدییه؟» جدی بود. آن هم به برای من، برای منی که فقط سه واحد از درسم باقی مانده، سه واحدی که چند روز دیگر باید امتحانش را بدهم و بعد تمام. معاون فرهنگی میگفت از هر مدرسه و معاونت، چند نفر را انتخاب کردهاند و از بخش فرهنگی رزق من شده.
کد خبر: ۲۰۶۴۹۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۱۹